تفسیر قران سوره یونس
سوره یونس |
![]() |
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الر، این آیات کتاب استوار و حکمت آمیز است! (1)
آیا براى مردم، موجب شگفتى بود که به مردى از آنها وحى فرستادیم که مردم را (از عواقب کفر و گناه) بترسان، و به کسانى که ایمان آوردهاند بشارت ده که براى آنها، سابقه نیک (و پاداشهاى مسلم) نزد پروردگارشان است؟! (اما) کافران گفتند: «این مرد، ساحر آشکارى است!؛ سذللّه (2)
پروردگار شما، خداوندى است که آسمانها و زمین را در شش روز ( شش دوران) آفرید؛ سپس بر تخت (قدرت) قرار گرفت، و به تدبیر کار (جهان) پرداخت؛ هیچ شفاعت کنندهاى، جز با اذن او نیست؛ این است خداوند، پروردگار شما! پس او را پرستش کنید! آیا متذکر نمىشوید؟! (3)
بازگشت همه شما بسوى اوست! خداوند وعده حقى فرموده؛ او آفرینش را آغاز مىکند، سپس آن را بازمىگرداند، تا کسانى را که ایمان آورده و کارهاى شایسته انجام دادهاند، بعدالت جزا دهد؛ و براى کسانى که کافر شدند، نوشیدنى از مایع سوزان است؛ و عذابى دردناک، بخاطر آنکه کفر مىورزیدند! (4)
او کسى است که خورشید را روشنایى، و ماه را نور قرار داد؛ و براى آن منزلگاههایى مقدر کرد، تا عدد سالها و حساب (کارها) را بدانید؛ خداوند این را جز بحق نیافریده؛ او آیات (خود را) براى گروهى که اهل دانشند، شرح مىدهد! (5)
مسلما در آمد و شد شب و روز، و آنچه خداوند در آسمانها و زمین آفریده، آیات (و نشانههایى) است براى گروهى که پرهیزگارند (و حقایق را مىبینند). (6)
آنها که ایمان به ملاقات ما (و روز رستاخیز) ندارند، و به زندگى دنیا خشنود شدند و بر آن تکیه کردند، و آنها که از آیات ما غافلند، (7)
(همه) آنها جایگاهشان آتش است، بخاطر کارهایى که انجام مىدادند! (8)
(ولى) کسانى که ایمان آوردند و کارهاى شایسته انجام دادند، پروردگارشان آنها را در پرتو ایمانشان هدایت مىکند؛ از زیر (قصرهاى) آنها در باغهاى بهشت، نهرها جارى است. (9)
گفتار (و دعاى) آنها در بهشت این است که: «خداوندا، منزهى تو!» و تحیت آنها در آنجا: سلام؛ و آخرین سخنشان این است که: «حمد، مخصوص پروردگار عالمیان است!» (10)
اگر همان گونه که مردم در به دست آوردن «خوبى»ها عجله دارند، خداوند در مجازاتشان شتاب مىکرد، (بزودى) عمرشان به پایان مىرسید (و همگى نابود مىشدند)؛ ولى کسانى را که ایمان به لقاى ما ندارند، به حال خود رها مىکنیم تا در طغیانشان سرگردان شوند! (11)
هنگامى که به انسان زیان (و ناراحتى) رسد، ما را (در هر حال:) در حالى که به پهلو خوابیده، یا نشسته، یا ایستاده است، مىخواند؛ اما هنگامى که ناراحتى را از او برطرف ساختیم، چنان مىرود که گویى هرگز ما را براى حل مشکلى که به او رسیده بود، نخوانده است! این گونه براى اسرافکاران، اعمالشان زینت داده شده است (که زشتى این عمل را درک نمىکنند)! (12)
ما امتهاى پیش از شما را، هنگامى که ظلم کردند، هلاک نمودیم؛ در حالى که پیامبرانشان دلایل روشن براى آنها آوردند، ولى آنها ایمان نیاوردند؛ اینگونه گروه مجرمان را کیفر مىدهیم! (13)
سپس شما را جانشینان آنها در روى زمین -پس از ایشان- قرار دادیم؛ تا ببینیم شما چگونه عمل مىکنید! (14)
و هنگامى که آیات روشن ما بر آنها خوانده مىشود، کسانى که ایمان به لقاى ما (و روز رستاخیز) ندارند مىگویند: «قرآنى غیر از این بیاور، یا آن را تبدیل کن! (و آیات نکوهش بتها را بردار)» بگو: «من حق ندارم که از پیش خود آن را تغییر دهم؛ فقط از چیزى که بر من وحى مىشود، پیروى مىکنم! من اگر پروردگارم را نافرمانى کنم، از مجازات روز بزرگ (قیامت) مىترسم!» (15)
بگو: «اگر خدا مىخواست، من این آیات را بر شما نمىخواندم؛ و خداوند از آن آگاهتان نمىکرد؛ چه اینکه مدتها پیش از این، در میان شما زندگى نمودم؛ (و هرگز آیهاى نیاوردم؛) آیا نمىفهمید؟!» (16)
چه کسى ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ مىبندد، یا آیات او را تکذیب مىکند؟! مسلما مجرمان رستگار نخواهند شد! (17)
آنها غیر از خدا، چیزهایى را مىپرستند که نه به آنان زیان مىرساند، و نه سودى مىبخشد؛ و مىگویند: «اینها شفیعان ما نزد خدا هستند!» بگو: «آیا خدا را به چیزى خبر مىدهید که در آسمانها و زمین سراغ ندارد؟!» منزه است او، و برتر است از آن همتایانى که قرار مىدهند! (18)
(در آغاز) همه مردم امت واحدى بودند؛ سپس اختلاف کردند؛ و اگر فرمانى از طرف پروردگارت (درباره عدم مجازات سریع آنان) از قبل صادر نشده بود، در میان آنها در آنچه اختلاف داشتند داورى مىشد (و سپس همگى به مجازات مىرسیدند). (19)
مىگویند: «چرا معجزهاى از پروردگارش بر او نازل نمىشود؟!» بگو: «غیب (و معجزات) تنها براى خدا (و به فرمان او) است! شما در انتظار باشید، من هم با شما در انتظارم! (شما در انتظار معجزات بهانهجویانه باشید، و من هم در انتظار مجازات شما!)» (20)
هنگامى که به مردم، پس از ناراحتى که به آنها رسیده است، رحمتى بچشانیم، در آیات ما نیرنگ مىکنند (،و براى آن نعمت و رحمت توجیهات ناروا مىکنند)؛ بگو: «خداوند سریعتر از شما مکر ( چارهجویى) مىکند؛ و رسولان ( فرشتگان ) ما، آنچه نیرنگ مىکنید (و نقشه مىکشید)، مىنویسند!» (21)
او کسى است که شما را در خشکى و دریا سیر مىدهد؛ زمانى که در کشتى قرارمىگیرید، و بادهاى موافق آنان را (بسوى مقصد) حرکت میدهد و خوشحال مىشوند، ناگهان طوفان شدیدى مىوزد؛ و امواج از هر سو به سراغ آنها مىآید؛ و گمان مىکنند هلاک خواهند شد؛ در آن هنگام، خدا را از روى اخلاص مىخوانند که: «اگر ما را از این گرفتارى نجات دهى، حتما از سپاسگزاران خواهیم بود!» (22)
اما هنگامى که خدا آنها را رهایى بخشید، (باز) به ناحق، در زمین ستم میکنند. اى مردم! ستمهاى شما، به زیان خود شماست! از زندگى دنیا بهره (میبرید)، سپس بازگشت شما بسوى ماست؛ و ما، شما را به آنچه عمل میکردید، خبر میدهیم! (23)
مثل زندگى دنیا، همانند آبى است که از آسمان نازل کردهایم؛ که در پى آن، گیاهان (گوناگون) زمین -که مردم و چهارپایان از آن مىخورند- مىروید؛ تا زمانى که زمین، زیبایى خود را یافته و آراسته مىگردد، و اهل آن مطمئن مىشوند که مىتوانند از آن بهرهمند گردند، (ناگهان) فرمان ما، شبهنگام یا در روز، (براى نابودى آن) فرامىرسد؛ (سرما یا صاعقهاى را بر آن مسلط مىسازیم؛) و آنچنان آن را درو مىکنیم که گویى دیروز هرگز (چنین کشتزارى) نبوده است! این گونه، آیات خود را براى گروهى که مىاندیشند، شرح مىدهیم! (24)
و خداوند به سراى صلح و سلامت دعوت مىکند؛ و هر کس را بخواهد (و شایسته و لایق ببیند) ، به راه راست هدایت مىنماید. (25)
کسانى که نیکى کردند، پاداش نیک و افزون بر آن دارند؛ و تاریکى و ذلت، چهرههایشان را نمىپوشاند؛ آنها اهل بهشتند، و جاودانه در آن خواهند ماند. (26)
اما کسانى که مرتکب گناهان شدند، جزاى بدى بمقدار آن دارند؛ و ذلت و خوارى، چهره آنان را مىپوشاند؛ و هیچ چیز نمىتواند آنها را از (مجازات) خدا نگه دارد! (چهرههایشان آنچنان تاریک است که) گویى با پارههایى از شب تاریک، صورت آنها پوشیده شده! آنها اهل دوزخند؛ و جاودانه در آن خواهند ماند! (27)
(به خاطر بیاورید) روزى را که همه آنها را جمع مىکنیم، سپس به مشرکان مىگوییم: «شما و معبودهایتان در جاى خودتان باشید (تا به حسابتان رسیدگى شود!)» سپس آنها را از هم جدا مىسازیم (و از هر یک جداگانه سؤال مىکنیم). و معبودهایشان (به آنها) مىگویند: «شما (هرگز) ما را عبادت نمىکردید!» (28)
(آنها در پاسخ مىگویند:) همین بس که خدا میان ما و شما گواه باشد، اگر ما از عبادت شما غافل بودیم! (29)
در آن جا، هر کس عملى را که قبلا انجام داده است، مىآزماید. و همگى بسوى «الله» -مولا و سرپرست حقیقى خود- بازگردانده مىشوند؛ و چیزهایى را که بدروغ همتاى خدا قرار داده بودند، گم و نابود مىشوند! (30)
بگو: «چه کسى شما را از آسمان و زمین روزى مىدهد؟ یا چه کسى مالک (و خالق) گوش و چشمهاست؟ و چه کسى زنده را از مرده، و مرده را از زنده بیرون مىآورد؟ و چه کسى امور (جهان) را تدبیر مىکند؟» بزودى (در پاسخ) مىگویند: «خدا»، بگو: «پس چرا تقوا پیشه نمىکنید (و از خدا نمىترسید)؟! (31)
آن است خداوند، پروردگار حق شما (داراى همه این صفات)! با این حال، بعد از حق، چه چیزى جز گمراهى وجود دارد؟! پس چرا (از پرستش او) روى گردان مىشوید؟! (32)
اینچنین فرمان پروردگارت بر فاسقان مسلم شده که آنها (پس از این همه لجاجت و گناه)، ایمان نخواهند آورد! (33)
بگو: «آیا هیچ یک از معبودهاى شما، آفرینش را ایجاد مىکند و سپس بازمىگرداند؟!» بگو: سخللّهتنها خدا آفرینش را ایجاد کرده، سپس بازمىگرداند؛ با این حال، چرا از حق روىگردان مىشوید؟!» (34)
بگو: «آیا هیچ یک از معبودهاى شما، به سوى حق هدایت مىکند؟! بگو: «تنها خدا به حق هدایت مىکند! آیا کسى که هدایت به سوى حق مىکند براى پیروى شایستهتر است، یا آن کس که خود هدایت نمىشود مگر هدایتش کنند؟ شما را چه مىشود، چگونه داورى مىکنید؟! سذللّه (35)
و بیشتر آنها، جز از گمان (و پندارهاى بىاساس)، پیروى نمىکنند؛ (در حالى که) گمان، هرگز انسان را از حق بىنیاز نمىسازد (و به حق نمىرساند)! به یقین، خداوند از آنچه انجام مىدهند، آگاه است! (36)
شایسته نبود (و امکان نداشت) که این قرآن، بدون وحى الهى به خدا نسبت داده شود؛ ولى تصدیقى است براى آنچه پیش از آن است (از کتب آسمانى)، و شرح و تفصیلى بر آنها است؛ شکى در آن نیست، و از طرف پروردگار جهانیان است. (37)
آیا آنها مىگویند: «او قرآن را بدروغ بهخدا نسبت داده است»؟! بگو: «اگر راست مى گویید، یک سوره همانند آن بیاورید؛ و غیر از خدا، هر کس را مىتوانید (به یارى) طلبید!» (38)
(ولى آنها از روى علم و دانش قرآن را انکار نکردند؛) بلکه چیزى را تکذیب کردند که آگاهى از آن نداشتند، و هنوز واقعیتش بر آنان روشن نشده است! پیشینیان آنها نیز همین گونه تکذیب کردند؛ پس بنگر عاقبت کار ظالمان چگونه بود! (39)
بعضى از آنها، به آن ایمان مىآورند؛ و بعضى ایمان نمىآورند؛ و پروردگارت به مفسدان آگاهتر است (و آنها را بهتر مىشناسد)! (40)
و اگر تو را تکذیب کردند، بگو: «عمل من براى من، و عمل شما براى شماست! شما از آنچه من انجام مىدهم بیزارید و من (نیز) از آنچه شماانجام مىدهید بیزارم!» (41)
گروهى از آنان، بسوى تو گوش فرامىدهند (؛اما گویى هیچ نمىشنوند و کرند)! آیا تو مىتوانى سخن خود را به گوش کران برسانى، هر چند نفهمند؟! (42)
و گروهى از آنان، به سوى تو مىنگرند (اما گویى هیچ نمىبینند)! آیا تو مىتوانى نابینایان را هدایت کنى، هر چند نبینند؟! (43)
خداوند هیچ به مردم ستم نمىکند؛ ولى این مردمند که به خویشتن ستم مىکند! (44)
(به یاد آور) روزى را که (خداوند) آنها را جمع (و محشور) مىسازد؛ آنچنان که (احساس مىکنند) گویى جز ساعتى از روز، (در دنیا) توقف نکردند؛ به آن مقدار که یکدیگر را (ببینند و) بشناسند! مسلما آنها که لقاى خداوند (و روز رستاخیز) را تکذیب کردند، زیان بردند و هدایت نیافتند! (45)
اگر ما، پارهاى از مجازاتهایى را که به آنها وعده دادهایم، (در حال حیات تو (به تو نشان دهیم، و یا) پیش از آنکه گرفتار عذاب شوند،) تو را از دنیا ببریم، در هر حال، بازگشتشان به سوى ماست؛ سپس خداوند بر آنچه آنها انجام مىدادند گواه است! (46)
براى هر امتى، رسولى است؛ هنگامى که رسولشان به سوى آنان بیاید، بعدالت در میان آنها داورى مىشود؛ و ستمى به آنها نخواهد شد! (47)
و مىگویند: «اگر راست مىگوئى، این وعده (مجازات) کى خواهد بود؟» (48)
بگو: «من (حتى) براى خودم زیان و سودى را مالک نیستم، (تا چه رسد براى شما!) مگر آنچه خدا بخواهد. (این مقدار مىدانم که) براى هر قوم و ملتى، سرآمدى است؛ هنگامى که اجل آنها فرا رسد، (و فرمان مجازات یا مرگشان صادر شود،) نه ساعتى تاخیر مىکنند، و نه پیشى مىگیرند! (49)
بگو: «اگر مجازات او، شبهنگام یا در روز به سراغ شما آید (،آیا مىتوانید آن را از خود دفع کنید؟!)» پس مجرمان براى چه عجله مىکنند؟! (50)
یا اینکه آنگاه که واقع شد، به آن ایمان مىآورید! (به شما گفته مىشود:) حالا؟! در حالى که قبلا براى آن عجله مىکردید! (ولى اکنون چه سود!) (51)
سپس به کسانى که ستم کردند گفته مىشود: عذاب ابدى را بچشید! آیا جز به آنچه انجام مىدادید کیفر داده مىشوید؟!» (52)
از تو مىپرسند: «آیا آن (وعده مجازات الهى) حق است؟» بگو: «آرى، به پروردگارم سوگند، قطعا حق است؛ و شما نمىتوانید از آن جلوگیرى کنید!» (53)
و هر کس که ستم کرده، اگر تمامى آنچه روى زمین است در اختیار داشته باشد، (همه را از هول عذاب،) براى نجات خویش مىدهد! و هنگامى که عذاب را ببینند،( پشیمان مىشوند؛ اما) پشیمانى خود را کتمان مىکنند (،مبادا رسواتر شوند)! و در میان آنها، بعدالت داورى مىشود؛ و ستمى بر آنها نخواهد شد! (54)
آگاه باشید آنچه در آسمانها و زمین است، از آن خداست! آگاه باشید وعده خدا حق است، ولى بیشتر آنها نمىدانند! (55)
خداست که مرده را زنده می کند و زنده را می میراند و باز همه به سوی او باز می گردید (56)
اى مردم! اندرزى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است؛ و درمانى براى آنچه در سینههاست؛ (درمانى براى دلهاى شما؛) و هدایت و رحمتى است براى مؤمنان! (57)
بگو: «به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند؛ که این، از تمام آنچه گردآورى کردهاند، بهتر است!» (58)
بگو: «آیا روزیهایى را که خداوند بر شما نازل کرده دیدهاید، که بعضى از آن را حلال، و بعضى را حرام نمودهاید؟!» بگو: «آیا خداوند به شما اجازه داده، یا بر خدا افترا مى بندید (و از پیش خود، حلال و حرام مىکنید؟!)» (59)
آنها که بر خدا افترا مىبندند، درباره (مجازات) روز رستاخیز، چه مىاندیشند؟! خداوند نسبت به همه مردم فضل (و بخشش) دارد، اما اکثر آنها سپاسگزارى نمىکنند! (60)
در هیچ حال (و اندیشهاى) نیستى، و هیچ قسمتى از قرآن را تلاوت نمىکنى، و هیچ عملى را انجام نمىدهید، مگر اینکه ما گواه بر شما هستیم در آن هنگام که وارد آن مى شوید! و هیچ چیز در زمین و آسمان، از پروردگار تو مخفى نمىماند؛ حتى به اندازه سنگینى ذرهاى، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر، مگر اینکه (همه آنها) در کتاب آشکار (و لوح محفوظ علم خداوند) ثبت است! (61)
آگاه باشید (دوستان و) اولیاى خدا، نه ترسى دارند و نه غمگین مىشوند! (62)
همانها که ایمان آوردند، و (از مخالفت فرمان خدا) پرهیز مىکردند. (63)
در زندگى دنیا و در آخرت، شاد (و مسرور)ند؛ وعدههاى الهى تخلف ناپذیر است! این است آن رستگارى بزرگ! (64)
سخن آنها تو را غمگین نسازد! تمام عزت (و قدرت)، از آن خداست؛ و او شنوا و داناست! (65)
آگاه باشید تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند، از آن خدا مىباشند! و آنها که غیر خدا را همتاى او مىخوانند، (از منطق و دلیلى) پیروى نمىکنند؛ آنها فقط از پندار بى اساس پیروى مىکنند؛ و آنها فقط دروغ مىگویند! (66)
او کسى است که شب را براى شما آفرید، تا در آن آرامش بیابید؛ و روز را روشنى بخش (تا به تلاش زندگى پردازید) در اینها نشانههایى است براى کسانى که گوش شنوا دارند! (67)
گفتند: «خداوند فرزندى براى خود انتخاب کرده است»! (از هر عیب و نقص و احتیاجى) منزه است! او بىنیاز است! از آن اوست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است! شما هیچگونه دلیلى بر این ادعا ندارید! آیا به خدا نسبتى مىدهید که نمىدانید؟! (68)
بگو: «آنها که به خدا دروغ مىبندند، (هرگز) رستگار نمىشوند! (69)
بهرهاى (ناچیز) از دنیا دارند؛ سپس بازگشتشان بسوى ماست؛ و بعد، به آنها مجازات شدید به سزاى کفرشان مىچشانیم! (70)
سرگذشت نوح را بر آنها بخوان! در آن هنگام که به قوم خود گفت: «اى قوم من! اگر تذکرات من نسبت به آیات الهى، بر شما سنگین (و غیر قابل تحمل) است، (هر کار از دستتان ساخته است بکنید.) من بر خدا توکل کردهام! فکر خود، و قدرت معبودهایتان را جمع کنید؛ سپس هیچ چیز بر شما پوشیده نماند؛ (تمام جوانب کارتان را بنگرید؛) سپس به حیات من پایان دهید، و (لحظهاى) مهلتم ندهید! (اما توانایى ندارید!) (71)
و اگر از قبول دعوتم روى بگردانید، (کار نادرستى کردهاید؛ چه اینکه) من از شما مزدى نمىخواهم؛ مزد من، تنها بر خداست! و من مامورم که از مسلمین ( تسلیم شدگان در برابر فرمان خدا) باشم!» (72)
اما آنها او را تکذیب کردند! و ما، او و کسانى را که با او در کشتى بودند، نجات دادیم؛ و آنان را جانشین (و وارث کافران) قرار دادیم؛ و کسانى را که آیات ما را تکذیب کردند، غرق نمودیم! پس ببین عاقبت کار کسانى که انذار شدند (و به انذار الهى اهمیت ندادند)، چگونه بود! (73)
سپس بعد از نوح، رسولانى به سوى قومشان فرستادیم؛ آنان دلایل روشن برایشان آوردند؛ اما آنها، به چیزى که پیش از آن تکذیب کرده بودند، ایمان نیاوردند! اینچنین بر دلهاى تجاوزکاران مهر مىنهیم (تا چیزى را درک نکنند)! (74)
بعد از آنها، موسى و هارون را با آیات خود به سوى فرعون و اطرافیانش فرستادیم؛ اما آنها تکبر کردند (و زیر بار حق نرفتند؛ چرا که) آنها گروهى مجرم بودند! (75)
و هنگامى که حق از نزد ما بسراغ آنها آمد، گفتند: «این، سحرى است آشکار !» (76)
موسى گفت: «آیا درباره حق، هنگامى که به سوى شما آمد، (چنین) مىگویید؟! آیا این سحر است؟! در حالى که ساحران (هرگز) رستگار (و پیروز) نمىشوند! (77)
گفتند: «آیا آمدهاى که ما را، از آنچه پدرانمان را بر آن یافتیم، منصرف سازى؛ و بزرگى (و ریاست) در روى زمین، از آن شما دو تن باشد؟! ما (هرگز) به شما ایمان نمىآوریم!» (78)
فرعون گفت: «(بروید و) هر جادوگر (و ساحر) دانایى را نزد من آورید!» (79)
هنگامى که ساحران (به میدان مبارزه) آمدند، موسى به آنها گفت: «آنچه (از وسایل سحر) را مىتوانید بیفکنید، بیفکنید!» (80)
هنگامى که افکندند، موسى گفت: «آنچه شما آوردید، سحر است؛ که خداوند بزودى آن را باطل مىکند؛ چرا که خداوند (هرگز) عمل مفسدان را اصلاح نمىکند! (81)
او حق را به وعده خویش، تحقق مىبخشد؛ هر چند مجرمان کراهت داشته باشند!» (82)
(در آغاز،) هیچ کس به موسى ایمان نیاورد، مگر گروهى از فرزندان قوم او؛ (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافیانش، مبادا آنها را شکنجه کنند؛ زیرا فرعون، برترىجویى در زمین داشت؛ و از اسرافکاران بود! (83)
موسى گفت: «اى قوم من! اگر شما به خدا ایمان آوردهاید، بر او توکل کنید اگر تسلیم فرمان او هستید!» (84)
گفتند: «تنها بر خدا توکل داریم؛ پروردگارا! ما را مورد شکنجه گروه ستمگر قرار مده! (85)
و ما را با رحمتت از (دست) قوم کافر رهایى بخش! (86)
و به موسى و برادرش وحى کردیم که: «براى قوم خود، خانههایى در سرزمین مصر انتخاب کنید؛ و خانههایتان را مقابل یکدیگر (و متمرکز) قرار دهید! و نماز را برپا دارید! و به مؤمنان بشارت ده (که سرانجام پیروز مىشوند!)» (87)
موسى گفت: «پروردگارا! تو فرعون و اطرافیانش را زینت و اموالى (سرشار) در زندگى دنیا دادهاى، پروردگارا! در نتیجه(بندگانت را) از راه تو گمراه مىسازند! پروردگارا! اموالشان را نابود کن! و (بجرم گناهانشان،) دلهایشان را سخت و سنگین ساز، به گونهاى که ایمان نیاورند تا عذاب دردناک را ببینند!» (88)
فرمود: «دعاى شما پذیرفته شد! استقامت به خرج دهید؛ و از راه (و رسم) کسانى که نمىدانند، تبعیت نکنید!» (89)
(سرانجام) بنى اسرائیل را از دریا ( رود عظیم نیل) عبور دادیم؛ و فرعون و لشکرش از سر ظلم و تجاوز، به دنبال آنها رفتند؛ هنگامى که غرقاب دامن او را گرفت، گفت: «ایمان آوردم که هیچ معبودى، جز کسى که بنى اسرائیل به او ایمان آوردهاند، وجود ندارد؛ و من از مسلمین هستم! سذللّه (90)
(اما به او خطاب شد:) الآن؟!! در حالى که قبلا عصیان کردى، و از مفسدان بودى! (91)
ولى امروز، بدنت را (از آب) نجات مىدهیم، تا عبرتى براى آیندگان باشى! و بسیارى از مردم، از آیات ما غافلند! (92)
(سپس) بنى اسرائیل را در جایگاه صدق (و راستى) منزل دادیم؛ و از روزیهاى پاکیزه به آنها عطا کردیم؛ (اما آنها به نزاع و اختلاف برخاستند!) و اختلاف نکردند، مگر بعد از آنکه علم و آگاهى به سراغشان آمد! پروردگار تو روز قیامت، در آنچه اختلاف مىکردند، میان آنها داورى مىکند! (93)
و اگر در آنچه بر تو نازل کردهایم تردیدى دارى، از کسانى که پیش از تو کتاب آسمانى را مىخواندند بپرس، به یقین، «حق» از طرف پروردگارت به تو رسیده است؛ بنابر این، هرگز از تردیدکنندگان مباش! (مسلما او تردیدى نداشت! این درسى براى مردم بود!) (94)
و از آنها مباش که آیات خدا را تکذیب کردند، که از زیانکاران خواهى بود! (95)
(و بدان) آنها که فرمان پروردگار تو بر آنان تحقق یافته، (و بجرم اعمالشان، توفیق هدایت را از آنها گرفته هرگز) ایمان نمىآورند، (96)
هر چند تمام آیات (و نشانههاى الهى) به آنان برسد، تا زمانى که عذاب دردناک را ببینند! (زیرا تاریکى گناه، قلبهایشان را فرا گرفته، و راهى به روشنایى ندارند!) (97)
چرا هیچ یک از شهرها و آبادیها ایمان نیاوردند که (ایمانشان بموقع باشد، و) به حالشان مفید افتد؟! مگر قوم یونس، هنگامى که آنها ایمان آوردند، عذاب رسوا کننده را در زندگى دنیا از آنان برطرف ساختیم؛ و تا مدت معینى ( پایان زندگى و اجلشان) آنها را بهرهمند ساختیم. (98)
و اگر پروردگار تو مىخواست، تمام کسانى که روى زمین هستند، همگى به(اجبار) ایمان مىآوردند؛ آیا تو مىخواهى مردم را مجبور سازى که ایمان بیاورند؟! (ایمان اجبارى چه سودى دارد؟!) (99)
(اما) هیچ کس نمىتواند ایمان بیاورد، جز به فرمان خدا (و توفیق و یارى و هدایت او)! و پلیدى (کفر و گناه) را بر کسانى قرارمىدهد که نمىاندیشند. (100)
بگو: «نگاه کنید چه چیز (از آیات خدا و نشانههاى توحیدش) در آسمانها و زمین است!» اما این آیات و انذارها به حال کسانى که (به خاطر لجاجت) ایمان نمىآورند مفید نخواهد بود! (101)
آیا آنها (چیزى) جز همانند روزهاى پیشینیان (و بلاها و مجازاتهایشان) را انتظار مىکشند؟! بگو: «شما انتظار بکشید، من نیز با شما انتظار مىکشم!» (102)
سپس (هنگام نزول بلا و مجازات،) فرستادگان خود و کسانى را که (به آنان) ایمان مىآورند، نجات مىدهیم و همین گونه، بر ما حق است که مؤمنان (به تو) را (نیز) رهایى بخشیم! (103)
بگو: «اى مردم! اگر در عقیده من شک دارید، من آنهایى را که جز خدا مىپرستید، نمىپرستم! تنها خداوندى را پرستش مىکنم که شما را مىمیراند! و من مامورم که از مؤمنان باشم! (104)
و (به من دستور داده شده که:) روى خود را به آیینى متوجهساز که از هر گونه شرک، خالى است؛ و از مشرکان مباش! (105)
و جز خدا، چیزى را که نه سودى به تو مىرساند و نه زیانى، مخوان! که اگر چنین کنى، از ستمکاران خواهى بود! (106)
و اگر خداوند، (براى امتحان یا کیفر گناه،) زیانى به تو رساند، هیچ کس جز او آن را برطرف نمىسازد؛ و اگر اراده خیرى براى تو کند، هیچ کس مانع فضل او نخواهد شد! آنرا به هر کس از بندگانش بخواهد مىرساند؛ و او غفور و رحیم است!» (107)
بگو: «اى مردم! حق از طرف پروردگارتان به سراغ شما آمده؛ هر کس (در پرتو آن) هدایت یابد، براى خود هدایت شده؛ و هر کس گمراه گردد، به زیان خود گمراه مىگردد؛ و من مامور (به اجبار) شما نیستم!» (108)
و از آنچه بر تو وحى مىشود پیروى کن، و شکیبا باش (و استقامت نما)، تا خداوند فرمان (پیروزى) را صادر کند؛ و او بهترین حاکمان است! (109)
- ۹۴/۱۰/۰۸